وقتی زمین مدرسه قطعه ای از بهشت می شود
بهمن سال 1365/ مدرسه زینبیه امروز حال و هوایی دیگر دارد . از هفته پیش دانش آموزان کلاس ها را تزئین کرده اند و با شور و شوق بسیار زیادی در تدارک برنامه های دهه فجر، بخصوص سالروز ورود امام خمینی به میهن هستند . از روزها پیش رادیوهای بیگانه خبر بمباران هوایی این مدرسه را در بوق و کرنا کرده است اما ...........
انگار کسی باورش نمی شد ! نه شاید هم در آن دوران حمله هوایی و صحبت های بی اساس و شاید هم شایعه های بسیاری که وجود داشت این گمان زنی را کم رنگ تر می کرد . .....
صبح روز دوازدهم مدیر مدرسه هم دلمشغولی بسیاری داشت . خانواده ها هر کدام در صدد این بودند که دخترانشان را از رفتن به مدرسه منصرف کنند اما دل های مشتاق دختران و برنامه های بسیاری که برای نختسین روز از چشن های پیروزی انقلاب اسلامی تدارک دیده بودند مانع می شد .
وقتی برگ های تقویم 26 سال پیش را ورق می زنی و یا به پای صحبت های هر کدام از خانواده های دانش آموزان محصل در دبیرستان زینبیه که می نشینی ، متوجه می شوی که این دختران دل از دنیا کنده بودند و هر کدام به نوعی عزل های عاشقانه معبود می خوانند . یکی خواب شهادت می دید و دیگری وصیت نامه نوشته بود . آن یکی معصومانه از خانواده و دوستان خداحافظی کرده بود و حلالیت طلبیده بود و یکی دیگر اشتیاق عجیب و احساس باور نکردنی در این روز داشت .
خلاصه دبیرستان زینبیه که کانون حمایت های مردمی به رزمندگان جبهه های هشت سال دفاع مقدس بود ، قطعه ای از بهشت را می مانست که بر روی زمین، محلی برای عروج فرشتگان زمینی به ملکوت شده بود .
ساعاتی از حضور بچه ها نگذشته بود که آسمان درهایش را به روی فرشتگان باز کرد ...... دل آسمان شکافت و بمب ها بر سر دانش آموزان ریخته شد . حیاط مدرسه از سرخی خون 38 دانش آموز رنگ شرافت گرفت و دبیرستان زینبیه شهرستان میانه سکوی پرواز پرستوهای عاشق به ملکوت شد ......
از میان این دانش آموزان ایران قربانی با دفترچه ای از یادداشت ها و اشعار زیبایش می تواند بیش از هر کس دیگری حال و هوای دانش آموزان و احساسشان را برایمان بازگو کند .
در بخشی از دست نوشته های این شهید بزرگوار آمده است :
خدایا برای من دوستانی انتخاب کن که نه تنها برای من دوست بلکه معلم باشند .
در اندوه ها تسکین دهند و مرا همیشه نهی از منکر کنند از راه خطا نهی و به راه راست هدایت کنند . خدایا دلم را به یاد تو اندازند و با بتها در آویزند.
بار الهی مرا یاری کن همیشه دوستانم را به راه راست که همان راه توست دعوت کنم و خدایا محبت و مهر و دوستی را میان من و دوستانم برقرار ساز که این سه چیز باعث محکم شدن دوستی می شود.
بارالهی دوستان و من را یاری کن به پدر و مادر خویش خدمت کنیم و اگر غیر راه تو را بروند و باعث شوند ما نیز غیر راه تو را رویم آنان را به راه توحید دعوت کنیم و اگر هدایت نشدند فرمان تو را به اجرا در آوریم .
خدیا، پروردگارا و ای بخشنده ترین بخشنده ها بر دوستان صدیق و پزهیزگار و انساندوست و حق جوی خود درود فرست و آنان را همیشه یاور باش قلبشان را پر دود و سینه شان را آتش افروز و خشم آنها را خشم خود قرار بده .
و خدایا اسلحه های آنها را بر سینه شرک و نفاق و کفر برُِان کن و آنان را همیشه موفق گردان و به آرزوهای تکامل دهنده شان برسان، و در زندگی موفق و پیروز گردان و هم در این دنیا و هم در آن دنیا نجاتشان ده ، دلهاشان را از این دنیا بِبر و قلبشان را به خودت نزدیک گردان .آمین
و بار خدایا بر محمد و ال او که بهترین دوستان تو بودند درود بفرست و مرا از بهترین و پاکترین دوستان خود قرار بده ای توانا ترین تواناها
62/04/05